تحولات لبنان و فلسطین

این درست است که برای مصیبت‌سرایان، نکته برجسته عاشورا شهادت امام حسین و اصحاب طاهرشان است؛ اما به این معنا نیست که مواجهه ما با عاشورا صرفاً برای به چنگ آوردن الگو برای مردن است، بلکه مواجهه ما با این حادثه برای زیستن نیز هست.

 فرهنگ عاشورای امام حسین(ع) چگونه به زندگی ما معنا می‌بخشد؟

به گزارش قدس آنلاین، گاهی نگاه‌ها و نظرها به واقعه عاشورا شاید در مواجهه اول غریب و بی‌ارتباط به نظر بیایند، اما اگر با دقت بیشتر به آن تفسیر عاشورایی بنگریم به خوبی لطایف و دقایقش را فهم خواهیم کرد، در کتاب «حسین‌بن‌علی در افق معاصرت» مهراب صادق‌نیا طی یادداشتی تفسیر خوبی از عاشورا به دست می‌دهد تا آن را یک الگو برای زیست خود قرار دهیم. در ادامه بخش‌هایی از این یادداشت را می‌خوانیم.

فرهنگ عاشورا معنابخش به زندگی انسان است

اگرچه روایت ما از عاشورا در بسیاری از رویکردها بر مفاهیمی مانند شهادت، مصیبت،‌ داغ‌دیدگی، رنج و در کل فوت شدن متمرکز می‌شود و گویی ما به دنبال کشف الگو برای مواجهه با مصیبت و مواجهه با شهادت و مرگ هستیم؛ اما اگر از زاویه دیگری به عاشورا و فرهنگ عاشورا بنگریم متوجه خواهیم شد که عاشورا الگویی برای زیستن و زندگی است. این درست است که اصولاً برای راویان و مصیبت‌سرایان نکته برجسته و مهم محرم و عاشورا شهادت امام حسین و اصحاب طاهر شان، و نوع شهادت آنها، مصیبت‌های آن خاندان بزرگ، تنهایی و غربت، تشنگی و عطش و.. است؛ اما به این معنا نیست که مواجهه ما با عاشورا صرفاً برای به چنگ آوردن الگوهایی برای مردن است بلکه از قضا مواجهه ما با این حادثه برای زیستن نیز هست یعنی عاشورا و فرهنگ عاشورا برای ما یک نظام میانجی است که به جامعه ما معانی می‌دهد که آن معانی جامعه را از زیستن و زندگی سرشار می‌کند.

مرگ فرهنگی و مرگ بیولوژیکی

چنین نگرشی ممکن است این ذهنیت و این پرسش را در ذهن ما ایجاد کند که چطور ممکن است حادثه‌ای مانند عاشورا که از مرگ، رنج و مصیبت سرشار است کانون معنابخشی برای زندگی و حامل الگویی برای زیستن باشد آن هم برای ما که قرن‌ها بعد از آن حادثه در حال زندگی هستیم؟ در مقابل این تصور، ما باید میان دو معنای مرگ یعنی مرگ بیولوژیک و مرگ فرهنگی تفاوت قائل شویم. مرگ بیولوژیک نسبت به مرگ دارای معانی محدود است و در جوامع مختلف معنای آن واحد است. اما وقتی درباره مرگ به مثابه یک امر فرهنگی صحبت می‌شود دیگر معنا واحد نیست. اولاً گونه‌های مختلف مرگ یا مرگ افراد مختلف در جامعه معانی متفاوتی دارد. خود مرگ فرهنگی در جوامع مختلف معنای متفاوتی دارد. برای یک ایرانی یک آمریکایی یک مکزیکی پدیده مرگ به لحاظ فرهنگی معنای واحدی نخواهد داشت در حالی که مرگ بیولوژیک در همه این فرهنگ ها معنای واحدی دارد اما به لحاظ فرهنگی معنای واحدی نخواهد داشت.

مرگ‌هایی که به جامعه برمی‌گردند

حتی در یک جامعه مرگ افراد مختلف معانی متفاوتی دارد برای مثال در جامعه ایران مرگ یک مادر معنایی دارد که مرگ یک کودک یا یک پدر آن معنا را نخواهد داشت. مرگ یک مصلح اجتماعی حامل معنایی است که مرگ یک فرد دیگر آن معنا را ندارد. به بیان دیگر خودکشی، اعدام، شهادت، عملیات انتحاری هرکدام از نظر بیولوژیک به یک چیز مشابه می‌انجامد اما از نظر معنا هر کدام از آنها برای جامعه معانی متفاوت از یک دیگر دارند؛ یعنی برای زندگان معانی مختلف دارند. این معانی دوباره به جامعه بازگشت داده می‌شوند و باعث تغییر در جامعه و واقعیت اجتماعی می‌گردد.

امام حسین برای ما کانونی معنابخش برای زندگی و بودن است

اگر ما با این نگرش به مرگ و شهادت و رنج در حادثه عاشورا نگاه کنیم خواهیم دید که امام حسین یک الگو برای زیستن است. امام حسین و حادثه عاشورا برای ما کانونی معنابخش برای زندگی و بودن است. سالانه و روزانه ما از این کانون الگو می‌گیریم و زندگی خودمان را سامان می‌دهیم و بر اساس آن الگو ها زندگی می‌کنیم.

نظام فکری امام حسین خودش را از طریق آداب و رسوم و سنت‌های معروف عاشورا نگه داشته و از نسلی به نسل دیگر و از روزگاری به روزگار دیگر منتقل شده است به بیان دیگر سنت‌های عاشورایی نقش میانجی را بازی کردند و نظام ارزشی نظام هنجاری و نوع نگاه به زندگی و مرگ حاصل از این سنت‌های عاشورایی از جوامع و روزگاران گذشته تا امروز استمرار داشته و به ما رسیده است و سبب گردیده تا ما شکل دیگری به زندگی نگاه کنیم و به مرگ بیاندیشیم.

از زاویه دیگر اگر ما به عاشورا و محرم از منظر زندگی نگاه کنیم شهادت امام حسین یک لحظه مشخص در پایان عمر مبارکه ایشان نیست بلکه شهادت ایشان یک وضعیت سیال است که از زندگی ایشان شروع می‌شود در نهایت به مرگ بیولوژیک ایشان منجر می‌شود و بعد از آن همچنان این ماجرا ادامه پیدا می‌کند تا به روزگار ما می‌رسد. حالا اگر در این شرایط قرار است کسی از امام حسین حتی اگر با آن ذهنیت سابق برای شهادت الگوی بردارد در حقیقت دارد الگوی برای زیستن بر می‌گزیند زیرا شهادت امام حسین در یک لحظه نیست بلکه یک فرایند است که از انتخاب‌های ایشان قبل از آنکه مرگ بیولوژیک رخ دهد شروع می‌شود و همچنان تا روزگار ما ادامه دارد بر این اساس الگوبرداری از شهادت امام حسین یک نوع الگوبرداری از سبک زندگی است نه صرفاً از شهادت ایشان. به این معنا که اگر کسی به دنبال بازسازی الگوی شهادت ایشان در جامعه خودش هم باشد در حقیقت باید آن زیستن و آن زندگی را بازسازی کند و الگویی برای زیستن بگیرد در شهادت امام حسین نوع این جبر زیستن وجود دارد.

انتهای پیام/

منبع: فارس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.